باران خانوم رفته آب بازی
برای اولین بار دخترم رو بردیم باغ . تا برسیم حسابی اذیت شدم و همش مواظب بودم تجربه مسافرت شمال دوباره تکرار نشه (حسابی تو ماشین حالش بد و بود و بهم ...) اما فایده ای نداشت و دوباره پیش اومد با اونکه باباش حسابی آروم رانندگی کرد . اونجا که رسیدیم حسابی شیطونی کرد و خوش گذروند کلی هم آب بازی کرد توی استخرش جیغ میزد و می خندید. بعدش هم با بابایی حسابی توپ بازی کرد و کباب خورد . عصر اونقدر شیطونی کرده بود نمی دونست چطوری بخوابه. عصرهم که خواب بعدازظهرش رو کرده بود تا خونه بیدار بود . حسابی خسته شده بود و شب نا نداشت بشینه و خیلی خوب خوابید. دخترم خسته نباشی ...